نـاگــفـــتـــــــــه

نـا گـفتــه هـایــی از مـن ...

نـاگــفـــتـــــــــه

نـا گـفتــه هـایــی از مـن ...

او یک شلخته معتاد به کتاب است که تا کنون به هیچ چیز به اندازه اعتیادش وفادار نبوده است. موجودی است متشکل از شخصیت های متفاوت که هرکدام در گوشه ای از ذهنش منزل دارند، گوشه ای از آن دخترکی سختگیر و وسواسی مهندسی و معلمی می کند ، گوشه ای دیگر دخترکی احساساتی شعر می گوید ، در سمت دیگر دخترکی کنجکاو و سرشار از ترس ندانستن ها کتاب میخواند و...

ذهنی شلوغ با هزار و یک ساکن که گاه از همه ی آنها متنفر می شود و به تنها ترین حالت خویش فرار می کند...

ولی میتوان هر آنچه از او گفته ایم را به فراموشی بسپاریم و مدل ذهنی غالب او را در یک مصرع خلاصه کنیم:

 *من فلسفه ای دارم یا خالی و یا لبریز*